مخمل سرخ رویا مجموعه ای است از هفت جُستار: گَردِ اندوه او بر چهره ی او : قیصرِ پرتغالِ سلما لاگرلوف از منظرِ نظریه ی میخاییل باختین، رمزگان های دوگانه ی حیرانی : تأملی کوتاه بر رسوایی ی جی. ام. کوتزی بر مبنای تکه هایی از ضد ادیپ ژیل دلوز و فلیکس گتاری، مخمل سرخ رویا : نگاهی به بچه ی یکشنبه ی اینگمار برگمان از منظر زیگموند فروید، موجِ مرگ دوست : پیرمرد و دریای ارنست همینگوی در آینه ی نظریه ی رمان گئورک لوکاچ، قحطی ی صبح چرا است ؟: نگاهی به وقتِ تقصیرِ محمدرضا کاتب از چشمِ رولان بارت، زیر بارانِ خدایانِ اندوه : نگاهی کوتاه به مده آی ائوریپیدس با توجه به نظریه ی ارسطو، برهوت بازی ی سفرِ بی سودا: نیم نگاهی از چشم نورتروپ فرای به من تا صبح بیدارمِ جعفرِ مدرس صادقی. همه ی این جُستارها به این هدف نوشته شده اند که تکه ای از یک رنگین کمان باشند؛ برآمده از خوانشِ هفت رمان از هفت منظر. در سه جُستار «تمامیت» اندیشه ی یک نظریه پرداز محک بوده است: میخاییل باختین، رولان بارت، زیگموند فروید؛ در سه جُستار یک کتاب: ژیل دلوز و فلیکس گتاری، ارسطو، گئورک لوکاچ، در یک جُستار تنها یک جُستار: نورتروپ فرای. برای این کتاب نخست نام یک برگ از هزاران برگزیده شده بود؛ این نام اما، سرانجام به زیرعنوان انتقال داده شد. حکایت هم چنان باقی است: این کتاب یک برگ است از هزاران؛ رنگین کمان کوچکی از بسیاران رنگین کمانی که شاید بر آسمانِ ما نشسته اند؛ که خوانش هر متن تلاشی است برای فهمِ معنای دیگری از قاره ای از وجودِ انسان که در هزاران برگ سرگردان است.